– حکمت، سعید، پزشکی قانونی، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، ۱۳۶۶، ص ۴۸٫ ↑
-
- – جعفری لنگرودی، (دکتر) محمد، نشریه دانشکده علوم و حقوق سیاسی دانشگاه تهران، شماره ۲۱، اسفند ۱۳۵۸، ص ۱۴۳٫ ↑
-
- – حر عاملی، شیخ محمد بن الحسن، وسایل الشیعه، مکتبه الاسلامیه، جلد ۲۷،کتاب قضاء، حدیث ۳، ۱۴۰۱ ه.ق ، ص۲۷۴ ↑
-
- -همان، ۲۷۸٫ ↑
-
- – کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، تهران: انتشارات علمیه اسلامی، جلد ۷، ۱۳۶۹، ص ۳۸۶٫ ↑
-
- – الموسوی البغدادی، سید مرتضی، الانتصار الشیعه، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۱۵، ص ۲۳۷٫ ↑
-
- – الطوسی، محمد بن الحسن، النهایه فی مجرد فقه و الفتاوی، بیروت، انتشارات دارالکتاب العربی، ج دوم، ص ۲۵۷٫ ↑
-
- – همان، ص ۲۶۷٫ ↑
-
- – المحقق حلی، (علامه) اکبر شیخ جعفر، المختصر النافع فی الفقه الامامیه، قم: انتشارات درس اسلامی، ۱۴۰۲، ص ۲۵۷٫ ↑
-
- – المحقق حلی، نجم الدین، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، انتشارات دانشگاه تهران، ج ۱، ص ۲۷۱٫ ↑
-
- – شهید اول، المعه الدمشقیه، قم: انتشارات پاییز، ۱۳۶۴، ص ۸۰٫ ↑
-
- – همان، ۲۳۷٫ ↑
-
- – الطباطبایی اصفهانی،سید محمد، ریاض المسائل فی بیان احکام الشرع بالدلائل، انتشارات کبیر، ج ۱، ص ۴۷۹٫ ↑
-
- – النجفی، شیخ محمدحسن، جواهر الکلام فی الشرح شرایع الاسلام، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، ج ۴، ۱۳۶۲، ص ۸۶٫ ↑
-
- – همان، ص ۹۲٫ ↑
-
- – خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، قم: انتشارات اسماعیلیان، ج ۲، ۱۳۹۰، مسأله ۷٫ ↑
-
- – آهنی، بتول، اعتبار علم قاضی در صدور حکم، نشریه فقه و حقوق خانواده، بهار ۱۳۸۱، شماره ۲۵، ص ۴۱٫ ↑
-
- ، گلدوزیان، پیشین، ص ۳۸۲٫ ↑
-
- – انوری، (دکتر) حسن، فرهنگ بزرگ سخن انوری، تهران: انتشارات سخن، ج۱، ۱۳۸۱، ص ۵۰۹٫ ↑
-
- – سعیدی، مهدی، موازین قضاوت، ماهنامه قضایی، تیر ۱۳۵۶، شماره ۱۳۶، ص ۱۱۱٫ ↑
-
- – گلدوزیان، پیشین، ص ۲۰۴٫ ↑
-
- – جعفری لنگرودی؛ پیشین، ص ۶۹٫ ↑
-
- – آشوری، پیشین، ص ۲۶۶٫ ↑
-
- – گلدوزیان، پیشین، ص ۲۰۳٫ ↑
-
- – گلدوزیان، پیشین، ص ۳۸۷-۳۸۶٫ ↑
-
- – شیخ نیا، (دکتر) امیرحسین، ادله اثبات دعوی، تهران: شرکت سهامی انتشار، چاپ سوم، ۱۳۷۵، ص ۲۴٫ ↑
-
- – آشوری، پیشین، ص ۲۳۲٫ ↑
-
- – مدنی، پیشین، ص ۱۶٫ ↑
-
- – گلدوزیان، پیشین، ص ۳۵۱٫ ↑
-
- – شامبیاتی، هوشنگ، حقوق جزای اختصاصی، جلد اول، انتشارات ویستار، چاپ دوم، زمستان ۱۳۷۴، ص ۱۹۲٫ ↑
-
- – محمودی جانکی، فیروز، طریقیت یا موضوعیت ادله اثبات دعوی در حقوق کیفری ایران و مصر، پایان نامه کارشناسی ارشد، دانشکده معارف اسلامی و حقوق، خرداد ۱۳۷۶، ص ۸۵٫ ↑
-
- – پاسخ و سوالات از کمیسیون استفتائات و مشاورین حقوقی شورای عالی قضایی، جلد اول، ۱۳۶۲، مسئله ۱۳، بند ۲، ص ۳۹ و ۴۰٫ ↑
-
- – مدنی، پیشین، ص ۲۷۸٫ ↑
-
- – ضرابی، غلامرضا، آیین دادرسی کیفری، تهران: انتشارات گنج دانش، ج اول، زمستان ۱۳۷۹، ص ۱۹۰٫ ↑
-
- – محمودی جانکی، پیشین، ص ۴۸٫ ↑
-
- – کرمعلی، پیشین، ص ۵۴٫ ↑
-
- – کاتوزیان، پیشین، ص ۲۳۰٫ ↑
-
- – امامی، (دکتر) سید حسن، حقوق مدنی، چاپ ششم، تهران: انتشارات ابوریحان، بهار ۱۳۶۴، ص ۲۴۵٫ ↑
-
-
- – آیه ۲۸۲: ای اهل ایمان چون به قرض و نسیه معامله کنید تا زمان معین، سند و نوشته در میان باشد و بایستی نویسنده درستکاری معامله میان شما را بنویسد و از نوشتن ابا نکنید که خداوند به وی نوشتن آموخته، پس باید بنویسید تا مدیون امضاء کند و از خدا بترسید و از آنچه مقرر شده نکاهید (نیفزایید) و اگر مدیون سفیه یا صغیر است و صلاحیت امضاء ندارد ولی او به عدل و درستی امضاء کند، و دو تن از مردان گواه آرید و اگر دو مرد نیاید یک تن مرد و دو زن، هرکه را طرفین راضی شوند گواه گیرند که اگر یک نفر آن ها فراموش کند دیگری را درخاطر باشد و هرگاه شهود را (به مجلس و یا به محکمه) بخوانند امتناع از رفتن مکند و در نوشتن آن با تاریخ معین مسامحه نکنید، چه معامله کوچک باشد و چه بزرگ، این درست تر است نزد خدا و محکمتر برای شهادت و نزدیکتر به اینکه شک و ریبی در معامله پیش نیاید که موجب نزاع شود مگر آنکه معامله نقد حاضر باشد که دست به دست میان شما برود در اینصورت باکی نیست که ننویسد و هرگاه معامله (متاع مهم و پربهایی) کنید در آن گواه گیرید و نبایست به نویسنده و گواه (در حال کارشان) ضرری رسد و بی اجر بماند اگر چنین کنید نافرمانی کرده اید از خدا بترسید و نافرمانی حکم او نکنید خداوند به شما تعلیم مصالح امور کند و خدا به همه چیز داناست. ↑
-
-
- – آهنی، پیشین، ص ۴۹٫ ↑
- – ماده ۶ – در موارد زیر محکوم علیه یا وکیل و یا قائم مقام قانونی وی میتواند با ادله و مدارک قابل استناد تقاضای تجدید نظر نماید: الف) هر گاه ادعا نماید که مدارک استنادی فاقد اعتبار بوده و یا شهود به دروغ شهادت داده و یا واجد شرایط شرعی و قانونی اداء شهادت نبودهاند. ب) هر گاه ادعا نماید که حکم خلاف قانون یا خلاف شرع بوده است. ج) چنانچه مدعی شود که قاضی یا دادگاه واجد صلاحیت نبوده است.ماده ۷ – قاضی صادرکننده حکم نیز چنانچه به عدم صلاحیت خود با به اشتباه قانونی یا شرعی و یا خلاف واقع بودن حکم خود قطع پیدا کند، مستدلاً و کتباً حکم را (اعم از این که راجع به ماهیت امر باشد یا به صورت قرار) نقض و پرونده راجهت رسیدگی حسب مورد به دادگاه صالح یا دادگاههم عرض ارسال میکند.
ماده ۸ – دادستان و نیز دادیار تنظیمکننده کیفرخواست و یا دادیار مجری حکم با موافقت دادستان حق درخواست تجدید نظر نسبت به حکمدادگاه ها را در مورد زیر دارند:
الف – در مواردی که قطع به اشتباه قانونی و شرعی قاضی پرونده پیدا کنند به نحوی که اگر به او تذکر داده شود متنبه گردد و متوجه اشتباه خودشود.
“