وابستگی اقتصادی
در دنیای امروز، اقتصاد و سرمایه، جایگاه خاص و ویژه ای را در عرصه های مختلف زندگی، و معادلات بین المللی به خود اختصاص داده است؛ به گونه ای که اگر کشوری از لحاظ اقتصادی، استقلال داشته باشد، می تواند در عرصه های جهانی و بین المللی، با قوت و قدرت، وارد شود اگر هم طرح و برنامه ای داشته باشد، از سوی دیگران با احترام خاص مورد استقبال قرار می گیرد؛ ولی اگر از لحاظ اقتصادی ضعیف و وابسته باشد، طرح ها و برنامه هایش نیز خریدار نخواهد داشت.
زمینه ساز اصلی وابستگی اقتصادی به بازار و سرمایه و سلطه غرب، همان اسراف و تجمل گرایی است که بسا زشتی و زیانمندی آن بسادگی به چشم نمی آید. هر کس قدرت خرید و مصرفش را نشانه خوشبختی و مدیریت دریافتن راه های درآمد سرشار دانسته و آن همه را به حساب عقل و تدبیر اقتصادی اش می گذارد. اما در نگاهی فراتر از محاسبه های فردی که در آن، مصالح کلان جامعه و کشور مطرح می شود، به روشنی می توان اسراف و مصرف گرایی بی حدّ را بستر سلطه پذیری و وابستگی اقتصادی نگریست.
هرچند ارتباط داشتن فرد با دیگران در حد برآورده شدن نیازهای طبیعی و ضروری انسان ، امری عادی و اجتناب ناپذیر است ،ولی اگر ارتباط از این حد متعارف تجاوز کند و سبب شود شخصیت فرد به مصرف کننده ای صرف تنزل یابد که همه تلاش او، رسیدن به تجملات زندگی است ،پذیرفتنی نیست. امام سجاد (ع) فرموده است :
«… وَ مَنْ أَصَابَ مِنَ الدُّنْیَا أَکْثَرَ کَانَ فِیهَا أَشَدَّ فَقْراً…: کسی که نصیبش از اموال دنیا بیشتر باشد، نیاز او به دیگران بیشتر است . »
هراندازه گرایش به تجمّلات وظواهر زندگی درانسان بیشتر باشد، به هـمـان اندازه یابیشتر، آزادی و آزادگی او از بین می رود، و وابسته می شود و هر قدر وابسته و اسیر مادّیات باشد، به همان قدر شخصیت انسانی او به خطر می افتد، و او را از مقامش دور می کند.
ملتی که به خودباوری دست یافته و سعی در خود اتکایی و کسب استقلالهمه جانبه دارد، زندگی فردی و جمعی خود را به دور از هر گونه اسراف و تبذیر سامان می بخشد.
از اطلاق برخی از آیات و لازمه برخی دیگر، لزوم استقلال اقتصادی فهمیده می شود که درذیل به آنها اشاره می شود. قرآن در این باره به مسلمانان چنین هشدار داده است : « وَ لَن یجَْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلی المُْؤْمِنِینَ سَبِیلا؛ خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است. »
یعنی کافران نه تنها از نظر منطق بلکه از نظر نظامی و سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و خلاصه از هیچ نظر بر افراد با ایمان، چیره نخواهند شد.
از جمله راه های سلطه کفار بر مومنین سلطه اقتصادی است. متاسفانه در این روزگار، سلطه اقتصادی بیگانگان بر مسلمانان تحقق یافته است و این واقعیت تلخ به دلیل عمل نکردن مسلمانان به مقتضای ایمان است. مطابق مستفاد از این آیه مومنان وظیفه دارند تلاش کنند و خود را از وابستگی ها - از جمله وابستگی اقتصادی - رهایی دهند.
آیات و روایات مربوط به ممنوعیت وابستگی، فراواناست که از میان آنها یک آیه مطرح و به اختصار بررسیمیگردد:
خداوند خطاب به پیامبر عظیمالشأن اسلام(ص) میفرماید:
«فَاسْتَقِمْ کَمَا أُمِرْتَ وَ مَن تَابَ مَعَکَ وَ لَا تَطْغَوْاْ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِیرٌ. وَ لَا تَرْکَنُواْ إِلی الَّذِینَ ظَلَمُواْ فَتَمَسَّکُمُ النَّارُ وَ مَا لَکُم مِّن دُونِ اللَّهِ مِنْ أَوْلِیَاءَ ثُمَّ لَا تُنصَرُون ؛ همواره با آنان که با تو رو به خدا کردهاند هم چنان که مأمور شدهایثابت قدم باش؛ و طغیاننکنید که او به هر کاری که میکنیدبیناست. به ستمکاران میل مکنید که آتش بسوزاندتان و شما را جز خدا هیچدوستی نیست و کسی یاریتان نکند. »
بدیهی است که در درجه اول نباید در ظلمها و ستمگریهایشان شرکت جست و از آنها کمک گرفت، و در درجه بعد اتکاء بر آنها در آنچه مایه ضعف و ناتوانی جامعه اسلامی و از دست دادن استقلال و خودکفایی و تبدیل شدن به یک عضو وابسته و ناتوان میگردد باید از میان برود که این گونه رکونها جز شکست و ناکامی و ضعف جوامع اسلامی، نتیجهای نخواهد داشت.[6]
امام خمینی(ره) که از اوضاع دنیای معاصر بهخوبی آگاه و به مسائل آن دقیق بود، یکی از علتهای توسعهنیافتگی جوامع مسلمان را وابستگی اقتصادی آنان میدانست. ایشان برای رهایی مسلمانان از این بند و بحران ذلتآور، عمل به آموزههای اسلامی را که متضمن زندگی شرافتمندانه است، چارهساز میدانست.
از دیدگاه امام خمینی(ره) ایجاد فرهنگ تجمل گرایی و مصرفزدگی، نقشهای حسابشده و استعماری برای غارت و چپاول ثروتهای دنیای اسلام است که به تبع آن، جوامع اسلامی از رشد و پیشرفت بینصیب میمانند.
«از جمله نقشهها، که معالاسف تأثیر بزرگی در کشورها و کشور عزیزمان گذاشت و آثار آن باز تا حد زیادی به جا مانده، بیگانه نمودن کشورهای استعمارزده از خویش، و غربزده و شرقزده نمودن آنان است. …
قصه این امر غمانگیز طولانی و ضربههایی که از آن خورده و اکنون نیز میخوریم، کُشنده و کوبنده است؛ و غمانگیزتر اینکه آنان ملتهای ستمدیده زیرسلطه را در همهچیز عقب نگهداشته و کشورهایی مصرفی بار آوردند. … وارد کردن کالاها از هر قماش و سرگرمکردن بانوان و مردان، خصوصاً طبقه جوان، به اقسام اجناس وارداتی، از قبیل ابزار آرایش و تزئینات و تجملات و بازیهای کودکانه، و به مسابقه کشاندن خانوادهها و مصرفی بار آوردن هر چه بیشتر، که خود داستانهای غمانگیز دارد، و سرگرم کردن و به تباهی کشاندن جوانها، که عضو فعال هستند… و دهها از این مصائب حساب شده، برای عقب نگهداشتن کشورهاست».[7]
امام خمینی تقویت بنیه های اقتصادی را برای استقلال کشور ضروری دانسته و معتقد بودند بدون استقلال مادی و خودکفایی نسبی ، استقلال در سایر زمینه ها نیز ممکن نیست .
اگر مملکت شما در اقتصاد نجات پیدا نکند و وابستگی اقتصادی داشته باشد، همه جور وابستگی دنبالش می آید و وابستگی سیاسی هم پیدا می کنیم، وابستگی نظامی هم پیدا می کنیم برای این که وقتی ما چیزی نداشتیم، دستمان به طرف آمریکا دراز می شود و آمریکا همه چیز را به ما تحمیل می کند . ما وقتی می توانیم زیر بار او نرویم که قدرتمند باشیم .
امام وابستگی اقتصادی را یکی از آسیب های انقلاب دانسته، و آن را عامل رجعت به وضعیت پیش از انقلاب می دانند که آن وضعیت زمینه های ساختاری بروز جنبش های انقلابی را فراهم کرد.
استقلال به معنی اعمال حاکمیت یک دولت در محدودهمرزهای جغرافیایی و دفاع از این مرزها در برابر تجاوز خارجیاست.( محمد علی شاه آبادی ،مروری بر تجمل و اسراف ، تهران: انتشارات دانش و اندیشه معاصر، 1380، ص 80 )
محمد باقر مجلسی،پیشین، ج 70 ،ص 92
[3] نساء /141
احمد بابایی، برگزیده تفسیر نمونه، ج1، چاپ سیزدهم، تهران :انتشارات دار الکتب الاسلامیه،1382، ص: 467
هود / 112و 113
احمد بابایی، پیشین، ص: 384
سید روح الله موسوی خمینی، وصیتنامه موضوعی امام خمینی(ره)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1377، صص28-30.
سید روح الله موسوی خمینی، صحیفه نور،پیشین، ج 11، ص 117
ر . ک: همان، ج 11، ص 204 .