“
ب- عوامل روانی: برخی افراد برای کاهش مشکلات روحی و روانی یا فرار از آن ها به مصرف مواد مخدر روی می آورند. افراد افسرده و یا مضطرب استعداد بیشتری برای گرایش به اعتیاد دارند. برخی افراد، برای کاهش مشکلات روحی و روانی یا فرار از آن ها به مصرف مواد مخدر روی میآورند. افراد افسرده و یا مضطرب استعداد بیشتری برای گرایش به مصرف مواد مخدر دارند. افراد خجالتی نیز ممکن است برای مقابله با حالت خجالتی بودن خود، به طور غلط به مصرف مواد روی آورند و گاهی نیز برخی افراد جهت افزایش تواناییهای روحی و جسمی خود، از مواد مخدر استفاده میکنند؛ به عنوان مثال افرادی که می خواهند شبها بیدار بمانند و کار کنند و یا برای افزایش لذت جنسی از مواد مخدر استفاده میکنند (فلاح زاده ،۱۳۸۰).
۲- عوامل محیطی: عواملی است که به محیط فرد مربوط می شود و به سه بخش عوامل خانوادگی و تربیتی و عوامل اقتصادی و عوامل جغرافیایی تقسیم می شود.
الف-عوامل خانوادگی و تربیتی
روش های تربیتی نادرست خانواده مانند تحقیر کردن، بی ارزش داشتن فرزندان و محبت نکردن به فرزندان، همچنین اعتیاد پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده یا جدایی و طلاق پدر و مادر، کشمکشها و اختلافات خانوادگی، لوس و ناز پروده بار آوردن فرزندان از جمله عواملی است که باعث اعتیاد میشود. همچنین مصرف سیگار یا سایر مواد اعتیاد آور توسط اعضای دیگر خانواده نیز خطر الگو شدن برای نوجوانان را دارد (فلاح زاده ،۱۳۸۰).
بی تردید، معتاد بودن یکی از والدین یا هر دوی آن ها این تصور را در فرزندان به وجود می آورد که اعتیاد، یک عمل عادی بوده و جزئی از روند رشد و بزرگسالی محسوب می شود. در پژوهشی که بلولدز[۱۴] بر رو معتادانی که از سن ده سالگی در خانواده از هم گسسته ای رشد کردهاند و پژوهشی که نارگو[۱۵] و همکارش انجام دادند، نشان داده شد که یکی از عوامل مهمی که میتواند فرد را به سوی معتاد شدن سوق دهد شرایط نامساعد خانوادگی شخص است (مددی و نوغانی،۱۳۸۴).
نایت[۱۶]، در این زمینه بیان میکند کودکانی که به طور افراطی از سوی والدین خود، مورد محبت و توجه قرار میگیرند، ممکن است بیش از کودکان دیگر در بزرگسالی به مصرف الکل روی میآورند؛ زیرا توجه بیمار گونه و افراطی والدین، آن ها را خودخواه، رشد نایافته، و کم تحمل و وابسته بار میآورد. از سوی دیگررفتارهای خشونت آمیز، تهدید کننده، تمسخر آمیز و تنبیه کننده والدین، به صورت بیمارگونهای، کودکان را دچار اضطراب و نا امنی ساخته و آن ها را وادار می کند که برای فرار از اضطراب، نگرانی و افسردگی، به مواد مخدر روی آورند. آنچه در این مورد اهمیت حیاتی دارد، شخصیت کودک است. هارتمن[۱۷] اعتقاد دارد که مصرف کنندگان مواد مخدر مانند اکثر افراد روان نژند دارای مادرانی هستند که دو گانگی را تشدید میکنند؛ مادران آن ها دارای رفتارهایی جاذب و در عین حال دلهره آمیز هستند و در پسران خود به ویژه حالتهای انفعالی و علائم روان نژندی به وجود می آورند و این حالتها با مصرف یا بدون مصرف مواد مخدر بروز می کند؛ به همین دلیل حالتهایی نظیر تثبیت و یا واپس روی دهانی، در آن ها مشاهده می شود ( گلپرور و همکاران، ۱۳۸۰).
ب-عوامل اقتصادی و اجتماعی
وضعیت اجتماعی اقتصادی خانواده، یعنی سطح سواد والدین، تنوع شغل، درآمد و محل سکونت میتواند در بروز اعتیاد مؤثر باشد. سواد یا بی سوادی والدین نیز عامل مؤثری در گرایش نوجوانان به اعتیاد به حساب میآید. به طور کلی اکثریت معتادان هر جامعه را افراد فقیر آن جامعه تشکیل میدهند. یکی از عوامل مؤثر در این زمینه، این است که تعداد فرزندان متعلق به خانواده های طبقه پایین بیشتر است؛ چنین امری به نظارت کمتر والدین و احساس طرد کودک منجر می شود؛ زیرا حتی اگر والدین بین فرزندان تبعیض قائل نشوند، فرصت کمی برای ابراز محبت و رسیدگی به نیازهای اساسی هر یک از آن ها خواهند داشت. در چنین خانواده هایی، سطح سواد اعضای خانواده، نظارت، انضباط و محبت، زیر حد استاندارد قرار گرفته و زمینههای ارتکاب جرم فراهم می شود؛ البته نمی توان گفت بین فقر و اعتیاد رابطه مستقیم وجود دارد.نبود عدالت اجتماعی، توزیع نابرابر ثروت، فقر، نابرابری های اقتصادی اجتماعی و محرومیت های شدید موجود در جامعه که بسیاری از خانواده ها را در بر میگیرد، بسیاری و ازدیاد جمعیت مهاجرت روستاییان به شهرهای بزرگ و عدم تطابق با بافت شهری، کمبود مراکز تفریحی سالم، از جمله عوامل مهم اقتصادی و اجتماعی است که افراد را به سمت اعتیاد و مصرف مواد مخدر سوق میدهد (فلاح زاده، ۱۳۸۰).
پ- عوامل محیطی و جغرافیایی
قرار گرفتن کشور ما ایران در کنار مرزهای افغانستان و پاکستان و ورود مواد مخدر از آن کشورها، به خصوص افغانستان که نیمی از تریاک جهان را تولید میکند، باعث شده است که کشور ما مسیر عبور مواد مخدر به ترکیه باشد. ارزان بودن مواد مخدر به علت در دسترس بودن آن نیز عامل دیگری برای روی آوردن به مواد مخدر است ( باوی، ۱۳۸۸).بنابرین در تقسیم بندی کلیتر و جامعتر، علل گرایش افراد به مصرف مواد مخدر را عوامل ذیل میدانند:
۱- عوامل مخاطره آمیز فردی که شامل عوامل مخاطره آمیز دوره نوجوانی، استعداد ارثی، صفات شخصیتی و اختلالات روانی میباشد.
۲- عوامل مخاطره آمیز محیطی و بین فردی شامل عوامل مربوط به خانواده (روابط اعضای خانواده، شیوه فرزند پروری والدین معتاد، زن یا شوهر معتاد، خواهر یا برادر معتاد،عوامل اجتماعی –اقتصادیخانوادهوطلاق) عوامل مربوط به مدرسه (فقدان محدودیت، فقدان حمایت) و عوامل مربوط به محل سکونت (شیوه خشونت و اعمال خلاف) میباشد.
۳- عوامل مخاطره آمیز اجتماعی شامل در دسترس بودن مواد مخدر نا برابری های اقتصادی و اجتماعی، تسلط گروههای اقلیت نژادی، بیکاری، رشد بی قواره جمعیت، قوانین بازار مواد، مصرف مواد به عنوان هنجار اجتماعی، کمبود امکانات فرهنگی- ورزشی و تفریحی، عدم دسترسی به سیستم های خدماتی- حمایتی، مشاوره ای و درمانی و توسعه صنعتی و محرومیت اقتصادی- اجتماعی میباشد (باوی، ۱۳۸۸).
بخش دوم:
باورهای غیر منطقی
۲-۷- تعاریف باور
واژه “Belief”در فارسی به باور، عقیده، ایمان و اعتقاد ترجمه شده است(آریانپور و دیگران، ۱۳۸۵). باور یعنی پذیرش یک اصل یا یک مذهب یا یک حقیقت و تمایل به واکنش خود آگاهانه در یک شیوه یا طریقه ثابت در یک وضع خاص. باور یعنی ایمان، اعتقاد و عقیده(امین پور و احمد زاده۱۳۹۰).این واژه از اصطلاحات مربوط به حوزه روانشناسی اجتماعی است که مباحث مربوط به پدیده روانی اعتقاد را از این حیث که دارای رفتارسازی اجتماعی است مطالعه میکند.در یک تعریف ساده و رسا، «باورها یا عقیدهها، اندیشههایی هستند که فرد به درستی و حقانیت آن ها اعتقاد دارد.»(پارسا، ۱۳۸۳).کرچ و کرچفلید باور را چنین تعریف کردهاند: «باور، سازمانی باثبات از ادراک و شناختی نسبی درباره جنبه خاصی از دنیای یک فرد است.» برای مثال، اعتقاد به بابانوئل که مفاهیم گوناگون به آمیختهای همچون: جنبه جسمانی، لباس و نوع پوشش، جنبه کارکردی آن را دربر میگیرد. در مفهوم وسیعتر، باورها دربرگیرنده شناخت یا دانستهها، عقاید یا آیین است».(روشبلاو و همکاران[۱۸]، به نقل از دادگران ۱۳۷۱).
۲ -۸- منابع باورها
“