1-علت انتخاب موضوع تحقیق
افسردگی یكی از شایع ترین بیماریهای روان پزشكی است كه از زمان های بسیار دور در نوشته ها آمده است ۴۵۰ سال قبل از میلاد، بقراط آن را ملانكولی تعریف كرده است. برخی افسردگی را یک واكنش طبیعی در قبال زندگی می دانند و برخی آن را یک بیماری قلمداد می كنند.
افسردگی علاوه بر جنبه های ژنتیكی اكثراً با عوامل اجتماعی و روانی ناشی از وقایع محیطی همراه بوده است. احتمال وقوع آن در مردان در طول عمر حدود ۱۵ % است و در زنان به ۲۵ % نیز می رسد. افراد مبتلا به افسردگی دچار علایم متعددی از قبیل خلق افسرده، فقدان علاقه و لذت، كاهش انرژی و تمركز، مشكلات خواب، خودكشی و … می باشند. میزان مراجعه بیماران دارای اختلالات افسردگی به متخصصان داخلی حدود 10 % است و میزان مراجعه كننده به پزشكان عمومی ۱۵% است كه فقط نیمی از مبتلایان به اختلال افسردگی به صورت جدی تحت درمان قرار می گیرند (سادوک و سادوک، 1384).
در حال حاظر رایج ترین نقطه نظر آن است که گروه های مجزایی از افسردگی وجود دارند که علائم آن متفاوت است. واژه افسردگی به معنای ضعف تا حدی دارای ابهام است و در رشته های مختلف معنای متفاوتی دارد به عنوان مثال در فیزیولوژی اعصاب از کاهش فعالیت های یک عنصر شیمیایی در روان شناسی منظور از آن حالت هیجانی است که منجر به کاهش قابلیت ها می شود به طوری که شدت افسردگی بستگی به تعداد علائم و حد نفوذ آن دارد در خفیف ترین مشکل ممکن است فقط معدودی از علائم اساسی وجود داشته باشد خصوصیات اصلی و مرکزی حالت افسردگی کاهش عمیق به فعالیت های لذت بخش روزمره مهم ترین علت افسردگی همین ناتوانی در کسب لذت از چیزهایی که قبلاً برای شخص لذت بخش بوده است. انسان حیوانی اجتماعی است و اگر در روابط او با محیط دشوار و تنهایی اش شدید باشد گاهی افسردگی چهره می کند. عوامل روانی اجتماعی مانند اختلاف با افراد خانواده، کارفرمایان، همکاران، کارکنان و حتی دوستان و بستگان می توانند همگی ایفا کننده بسیاری از محرک های تنش زای محیطی مانند مشکلات مالی، مشاغل جدید، مسائل حقوقی، بازنشستگی و یا تغییرات دیگر می توانند به رشد افسردگی کمک کند. (پور افکاری، نصرالله، 1376).
2-بیان مسئله
می توان گفت افسردگی در هر زمان و در هر جا برای هر کسی ممکن است روی دهد در واقع افسردگی واکنشی است در مقابل رویدادهای استرس زا و یا عوامل زیست شناختی مثل بیماری های جسمی هورمونی یا بعضی داروها می توانند در افسردگی نقش بسزایی داشته باشند اغلب مردم در دوره ای از عمر خود احساس افسردگی دارند اما عده ای دیگر افسردگی را به کرات به طور عمیق و مداوم تجربه می کنند، اگر بخواهیم به یک فرد افسرده کمک کنیم شاید بهترین راه حمایت کننده بودن است اما اگر بخواهیم با سرزنش شخص افسرده که این حالت را سریع ترک کند یا روش های مواجه ای استفاده کنیم می تواند وضع از این هم بدتر شود. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان مشاوره و علوم رفتاری همه افراد در هر جایگاهی که باشند چه کارمند چه دانش آموز و چه دانشجو برای اینکه با رویداد های استرس زا مقابله کنند یا نگرانی هایشان را بهتر بشناسند به یک درمانگر با مشاور نیاز دارند.
اما با وجود توجهی که پزشکان به این مقوله داشته اند هنوز دانش ما از چند و چون افسردگی اگرچه اندک نیست کاستیها و نقاط کور فراوان دارد. لذا لازم است که روانشناسان، روانپزشکان و پویندگان این علم با توجه به عوامل زیربنایی سنتی، عقیدتی، فرهنگی، روش های علمی در جهت شناسایی علل و یافتن راه حلی برای جلوگیری از چنین اختلالاتی گام بردارند، بخصوص در این زمان، که اختلالات روانی ـ اجتماعی بویژه افسردگی به سبب وضعیت نامتعادل و متحول زندگی خانوادگی، اجتماعی در یکی دو دهه اخیر در بیشتر کشورها و همچنین در کشور ما بیش از هر زمان دیگری گریبان گیر گروه های وسیعی از نوجوانان و جوانان شده است. بنابراین لازم است در کنار نیازهای زیستی به مسئله امنیت روانی و ثبات عاطفی نوجوانان و جوانان توجه زیادی نمود.
دوران نوجوانی، مرحله بحران عاطفی و اجتماعی است. شخصی که مرحله جوانی خوبی نداشته باشد، مسلماً از زندگی سالم و با نشاط در دوره پیری برخوردار نخواهد شد و از سوی دیگر ورود به دانشگاه یک رویداد مهم و بسیار حساس در زندگی نیروهای کارآمد و فعال جوان در هر کشوری به شمار می رود، که غالبا با تغییرات زیادی در روابط اجتماعی و فردی آن ها همراه است. در کنار این تغییرات، باید به انتظارات و نقش های جدیدی نیز اشاره نمود که هم زمان با ورود به دانشگاه در دانشجویان شکل می گیرد . برخی از آنان به سرعت خود را با این شرایط جدید انطباق داده، با انعطاف پذیری مناسب تغییرات به وجود آمده را می پذیرند و با حفظ سلامت روان خود، موفقیت های لازم تحصیلی را کسب می کنند، لیکن برخی دیگر قادر به سازگاری و انطباق مؤثر نبوده و قرار گرفتن در چنین شرایطی برای آن ها غیرقابل تحمل و نگران کننده بوده، و عملکرد و بازدهی آن ها را تحت تأثیر قرار می دهد. (بیابانگرد، 1379)
در این پژوهش تاکید بر قشر عظیمی از اجتماع یعنی جوانان که آینده را تعیین می کنند و پرداختن به مسائلی که مشکلات آنها در واقع اعتبار و ارزش به آنها خواهد داد. بنابراین لازم است در کنار نیازهای زیستی به مسئله امنیت روانی و ثبات عاطفی جوانان توجه زیادی نمود عدم امنیت روانی نه تنها بر چگونگی شخصیت آنها تاثیر می گذارد و بلکه بیشترین تاثیر را بر شکوفایی هوش و تفکر و عوامل روانی اجتماعی دانشجویان خواهد داشت بی تردید عوامل روانی اجتماعی دانشجویان با آرامش روانی ثبات عاطفی شان دارای همبستگی می باشد.
(ممکن است هنگام انتقال از فایل اصلی به داخل سایت بعضی متون به هم بریزد یا بعضی نمادها و اشکال درج نشود ولی در فایل دانلودی همه چیز مرتب و کامل است)