“
هسته مرکزی سازه خودتابآوری را این پیشفرض تشکیل میدهد که «فطرتی زیستشناختی» برای رشد و کمال در هر انسان وجود دارد (برای نمونه طبیعت خود ـ اصلاحگری ارگانیسم انسانی) که به طور طبیعی و در شرایط معین محیطی می تواند آشکار شود .
در بنیادیترین سطح، تابآوری، رشد درونی انسان را مورد تأکید قرار میدهد. مفهوم تابآوری بر رشد زیستشناختی (فطری) برای پرورش و ارتقاء که در انسان به عنوان یک ارگانیسم وجود دارد و بخشی از ترکیب ژنتیکی فرد را شکل میدهد و قادر است به طور طبیعی در شرایط معین محیطی بارز و هویدا گردد، تأکید میورزد. به عبارت دیگر، در این مفهوم بر این نکته تکیه می شود که انسانهایی که تابآوری ذاتی و یا ظرفیتهایی برای بهبود زندگی دارند به طور عمده دارای نیمرخ تابآور هستند که ویزگیهای آن ها عبارتند از:
۱- توانش اجتماعی (مانند تفاهم، انعطافپذیری فرهنگی، همدلی، مهربانی، مهارت های ارتباطی و شوخطبعی).
۲- حل مسأله (مانند برنامه ریزی، یاریجوئی، تفکر انتقادی و خلاق).
۳- خودگردانی (مانند احساس هویت، خودکارآمدی، خودآگاهی، تسلط بر وظایف و کنارهگیری سازگارانه از مفاهیم و شرایط منفی یا ناسازگار).
۴- احساس هدفمندی و باور به آیندهای روشن (هدفگیری، آرمانهای تحصیلی، خوشبینی، اعتقاد دینی و روابط معنوی).
تابآوری پدیده ژنتیکی صرف نیست که فقط انسانهای خاص دارای آن باشند. در واقع، پدیده تابآوری ظرفیتی ذاتی در هر فرد است که می تواند به خود اصلاحگری و تغییر منجر گردد.
تابآوری که مقاومت در برابر استرس یا رشد پس ضربهای نیز نامیده می شود. در امتداد یک پیوستار با درجات متفاوت از مقاومت در برابر آسیبهای روانشاختی قرار میگیرد. بر اساس این تعریف، تابآوری فراتر از جان سالم به در بردن از استرسها و ناملایمات زندگی است و با رشد مثبت،
انطابقپذیری و رسیدن به سطحی از تعادل بعد از به وجود آمدن اختلال در وضعیت تعادلی پیشین مطابقت می کند.
نان هاندرسن تابآوری را ترکیبی از ۶ عامل زیر معرفی می کند (هاندرسون[۲۱]، ۲۰۰۴: ۳۲).
ـ فراهمسازی حمایت مهربانانه
ـ طراحی و ارتباطسازی برای افزایش امیدواری
ـ فرصتسازی برای مشارکت معنادار
ـ پیشاهنگی در پیوندهای اجتماعی
ـ مرزبندی شفاف و سازگار
ـ آموزش مهارت های زندگی
لاتر، سیسچتی، و بکر (۲۰۰۰) و ماستن و کواتسورث (۱۹۹۸) خصوصیات تابآوری را به این شرح توصیف نموده اند (ویسی و دیگران، ۱۳۷۹ : ۷۸-۷۰):
۱- برخورداری از تیزهوشی و مهارت عقلانی، توانایی در صمیمیت و گسستگی
۲- توانایی در مفهومپردازی موضوعات متعدد، دستیابی فرد به این اعتقاد که حق زندگی کردن دارد.
۳- برخوردار بودن از توانایی یادآوری و فراخوانی اشخاص و موضوعات خوب و نگهداری آن ها (نمادهای خوب) در ذهن
۴- برخورداری از توانایی در لمس عواطف، بجای این که وی هر زمان که عواطف مهم وی برانگیخته شدند، آن ها را انکار یا سرکوب کند.
۵- داشتن هدف در زندگی
۶- برخورداری از توانایی جذب و استفاده از حمایت اجتماعی
۷- برخورداری از توان در نظر گرفتن احتمالات در زندگی و استفاده مطلوب از دستورات اخلاقی جامعه مدنی
۸- نیاز و توانایی در کمک به دیگران
۹- برخورداری از خزانه عاطفی
۱۰- کاردان و مبتکر بودن
۱۲- برخورداری از دیدگاهی نوع دوستانه نسبت به دیگران
۱۳- برخورداری از ظرفیت تبدیل درماندگی آسیبرسان به درماندگی آموخته شده.
در مجموع میتوان گفت که تابآوری فرایندی پویا است که در آن تأثیرات محیطی و شخصیتی در تعاملی متقابل بر یکدیگر اثر میگذارند. پژوهشهای تابآوری الگوهای نظری رشد انسان را که پیش از این توسط اریکسون، برونفن، پیاژه، کلبرگ، گیلیان، استینر، مزلو و پیرس مطرح شده بود، مورد تأیید قرار می دهند. در تمامی این الگوهای نظری، در حالی که بر ابعاد مختلف رشد انسانی (روانی- اجتماعی- شناختی- اخلاقی- معنوی) تأکید می شود، هسته مرکزی این رویکردها را این پیشفرض تشکیل میدهد که فطرتی بیولوژیک برای رشد و کمال در هر انسان وجود دارد- طبیعت خود
اصلاحگری ارگانیسم انسانی- که به طور طبیعی و تحت شرایط معین محیطی می تواند آشکار شود. همان گونه که ماستن میگوید: هنگامی که فاجعه از سر بگذرد و نیازهای اولیه انسانی تأمین گردد، آنگاه تابآوری احتمال ظهور مییابد (سامانی و دیگران، ۱۳۸۶ : ۲۹۵-۲۹۰). مهمترین نتیجه کاربردی برآمده از دل پژوهشهای تابآوری، این است که میتوانیم توانمندی افراد را ارتقاء دهیم بگونهای که آن ها به احساس هویت و کارآمدی، توانایی تصمیم گیری، هدفگذاری و باور به آینده دست یابند و از این راه بتوانند نیازهای اولیه انسانی خود برای مهربانی، رابطه با دیگران، چالش، قدرت و معناداری را در شرایط طاقتفرسا به عنوان کانون توجه هر گونه مداخلات پیشگیرانه، آموزشی و رشد فردی قرار دهند.
تابآوری در امتداد یک پیوستار با درجات متفاوت از مقاومت در برابر آسیبهای روانشناختی قرار میگیرد (ایساکسون[۲۲]، ۲۰۰۲: ۳۰۵ـ۲۹۳)، تابآوری برحسب این تعریف، فراتر از جان سالم بدر بردن از استرسها و ناملایمات زندگی است (ترینیداد و همکاران[۲۳]، ۲۰۰۴: ۹۵۴ـ۹۴۵). نظریه های نخستین در مورد تابآوری بر ویژگیهای مرتبط با پیامدهای مثبت در مواجهه با مصائب و ناملایمات زندگی تأکید داشتند (راک[۲۴]، ۱۹۹۰: ۱۱۹ـ۹۷). نظریه های فعلی، تابآوری را سازهای چندبعدی متشکل از متغیرهای سرشتی[۲۵]، مانند مزاج[۲۶] و شخصیت، همراه با مهارت های مخصوص مثل مهارت حل مسئله میدانند
(تد اسچیو و همکاران[۲۷]، ۲۰۱۲: ۵۹ـ۴۶). با اینکه تعاریف تابآوری ممکن است متنوع باشد، بیشتر محققان متفقند که افراد تابآور در عوامل مشابهی مشترکند. برخی از این عوامل عبارتند از: هوش بالاتر، تعلق کمتر به همسالان بزهکار و عدم سوء مصرف مواد و بزهکاری .
محققان ویژگیهای مشترک دیگری را نیز در افراد تابآور بررسی کرده اند که عبارتند از: خودمختاری بالاتر، استقلال، همدلی، تعهد به کار، جدیت، مهارت های حل مسئله خوب و روابط خوب با همسالان (بهرام. ۱۳۸۶ : ۱۱ـ۲۲).
۲ـ۳ـ تاریخچه بررسی تابآوری
از نظر تاریخی، مطالعه تابآوری، سه موج را به همراه داشته است: موج اولِ بررسی تابآوری، در پاسخ به این سئوال بود، «چه ویژگیهایی، افرادی را که در مواجهه با عوامل خطرزا یا شرایط ناگوار موفق بیرون میآیند، به عنوان نقطه مقابل افرادی که در برابر این عوامل تسلیم میشوند، مشخص
می کند؟»، بیشتر ادبیات و منابع موجود تابآوری، جستجویی برای توصیف کیفیتهای تابآورانه درونی و بیرونی است که به افراد کمک میکنند تا در پی بروز شرایط پر خطر و یا پس از عقبنشینی، بتوانند سازگار شده و یا کارکرد قبلی خود را بازیابند. کیفیتهای تاب تابآور بودن، پیامدهای نخستین موج بررسی تابآوری را بازنمایی میکنند.
“