- تنگناها و موانع ساختاری بازار
برخی از عوامل که تاکنون موجب شده است که انجام مطالعات بازار، افزایش فروش بطور جدی موردتوجه قرار نگرفته و نتیجتا این شاخه کاربردی مهم کمتر موردتوجه قرار گیرد، ریشه در عواملی بنیادی دارد که ما آن را عوامل یا موانع ساختاری در انجام مطالعات بازار نامیده ایم. براین اساس مهمترین تنگناها و موانع ساختاری انجام مطالعات بازار به شرح زیر قابل ارائه است:
1 - وجود نداشتن رقابت در ساختار اغلب فعالیتهای اقتصادی کشور
مروری بر روند تحولات و شکلگیری روش های پیشنهادی انجام مطالعات بازار، که از سوی سازمانهای بینالمللی ارائه شده، نشان دهنده اهمیت و نقش تعیین کننده مطالعه بازار در هنگام تدوین گزارش توجیهی و امکانسنجی طرحهای صنعتی است. اما تجربه انجام مطالعات بازار طرحهای صنعتی در کشور، بویژه در دو دهه اخیر، بیانگر فقدان نگرش صحیح به این مقوله و تبیین نکردن جایگاه آن در زمان تدوین گزارش توجیهی است(ثابت نژاد، 1390).
2 - فقدان تبیین مناسب جایگاه حقیقی مطالعات بازار
در شیوههای پیشنهادی سازمانهای بینالمللی نظیر یونیدو، شالوده اصلی مطالعات امکانسنجی بر چارچوب نظرات اقتصاد صنعتی و مطالعه بازار استوار بوده است، تا آنجا که پیشنهاد شده است سرپرست گروه مطالعاتی طرح (فنی، اقتصادی و مالی) بر عهده کارشناس اقتصاد صنعتی نهاده شود. در ایران از یکسو توجه نکردن به جنبههای نظری و دانشگاهی مطالعات بازار در مراکز علمی و پژوهشی و به تبع آن انجام مطالعات بازار به شکل و سیاق سنتی، آن هم توسط افراد غیرمتخصص در این رشته و از سوی دیگر شکل نگرفتن مؤسسات یا شرکتهای تخصصی در این زمینه، موجب شد تا نگرش به این شاخه علمی - کاربردی تا سطح جمع آوری ساده آمار و اطلاعات که عمدتاً غیرقابل استناد و اتکا هستند و انجام یکسری برآوردهای سطحی، افول کند.
3- نبود شفافیت در ترسیم استراتژی توسعه اقتصادی غالب در کشور
برنامههای مختلف عمرانی در دهه های اخیر در راستای تحقق توسعه اقتصادی کشور بوده است. آنچه در هدایت منابع مالی باید مورد توجه نهادهای پولی و مالی کشور قرار گیرد، همسویی با اهداف کلان و بلندمدت برنامهریزان اقتصادی کشور در قالب راهبردی توسعه اقتصادی کشور است. اما آنچه در طی گذشته مشاهده شده، نبود استراتژی شفاف توسعه اقتصادی در نزد سازمانها و نهادهای تصمیم ساز، بانکهای تخصصی و همسو نبودن هدایت منابع برای ایجاد صنایع مختلف با استراتژیهای توسعه اقتصادی کشور است(حسنی،1391).
4-اشتباه در ترسیم اولویتهای سرمایهگذاری
انجام مطالعات کلان جهت شناسایی و انتخاب ایدههای مناسب سرمایهگذاری و سپس انجام مطالعات پیش سرمایهگذاری از ضروریات اصلی انجام مطالعات امکانسنجی به حساب میآید و براین اساس ارگانهای متولی صنعت و اقتصاد هر کشور موظف به انجام این نوع مطالعات کلان و شناسایی اولویتهای مناسب سرمایهگذاری با رعایت تناسب آن با جهتگیریهای طراحی شده در اســـتراتژیهای توسعه و صنعت آن کشور، مزایای رقابتی موجود و همچنین ایجاد یک ارتباط منـــاسب با حلقههای پیشین و پسین صنایع آن کشور هستند، که عموماً معرفی این نوع پروژهها یا بر دسترسی به مواد اولیه و مزایای حــــاصل از آن و یا بر وجود تقاضای بالقوه در کانونهای مصرف مبتنی است. براین اساس، پایه مناسبی جهت انجام مطالعات پیشمهندسی تنظیم میشود و در نهایت زمینه مناسب جهت انجام مطالعات تکمیلی و متعاقب آن تدوین گزارش نهایی امکانسنجی فراهم میشود. بررسی تجربه کشور ما حکایت از انجام نشدن مطالعات علمی و اصولی جهت تدوین فهرست اولیه زمینههای مناسب سرمایهگذاری - با رعایت مفاهیمی چون ایجاد حلقههای پسین و پیشین صنایع و یا مبتنی بر مزایای رقابتی – است(نیاکان،2007).
5- تفکیک نشدن مناسب تحلیلهای مالی و اقتصادی
توجه ناکافی به تفاوت تحلیلهای مالی و اقتصادی از دیگر موارد قابل طرح در بررسی و مطالعات بازار است. در بیشتر کشورهای جهان، در بررسیهای اقتصادی مربوط به برنامههای توسعهای و عمرانی، تحلیل جنبههای مختلف و آثار و عوارض ناشی از اجرا یا عدم اجرای یک طرح و پروژه خاص در کنار تحلیلهای مالی و فنی انجام میپذیرد. این وظیفه در برنامهریزیهای توسعهای و عمرانی بر عهده بانکهای توسعهای و سایر نهادها و سازمانهای مشابه مالی و اجرایی است(کریمی،1391).
-Unido