ثروت و مکنت زیاد و امکان هرگونه تصرف بی حد و مرزی چنین انسان هایی را به انسان های متکبر در باطن و مستکبر نسبت به دیگران تبدیل می کند. احساس از مصونیت از عذاب الهی و روحیه تجاوزگری ، اعراض از حق و حقانیت ، تفاخر ،شادمانی غرور آمیز ، از اخلاق چنین افرادی است.
خداوند توضیح می دهد که چنین اخلاق زشت و نابهنجاری در مترفان موجب می شود که ایشان رفتارهای ضد اخلاقی و ضد هنجاری خویش را نیک و زیبا بانگارند و در چشم دیگران زشت را زیبا جلوه دهند. این گونه است که تباهی و رفتارهای ضد اخلاقی و هنجاری را در جامعه گسترش داده و دامن می زننند.
رفاه زدگی و اتراف در انسان ها موجب می شود تا نه تنها خود اهل فساد و تباهی باشند بلکه دیگران را به فساد بکشانند و در زمین افساد و تباهی کنند. این گونه است که شیوه نادرست مصرف و تصرفات ایشان در اموال ، هر گونه پیشرفت و سازندگی را منع می کند و زمینه تباهی و فساد جامعه را فراهم می آورد. از این روست که خداوند ، این الگوی مصرف را نابهنجار و ضد اخلاقی و کمالی ارزیابی کرده و به شدت از آن منع می کند؛ زیرا از نظر خداوند ، این گونه تصرفات موجبات فروپاشی جامعه و عذاب الهی می شود.
رفاهطلبی، لذتجویی، هواپرستی، خوشگذرانی و تجملگرایی چنان انسان را سرمست میکند که نه تنها برای مسائل انسانی و اخلاقی ارزشی قائل نمیشود، بلکه در برابر کسانی که مردم را به ارزشهای انسانی و اخلاقی دعوت میکنند، به مخالفت برمیخیزد.
از اینرو، در همه دورانها «مترفان (خوشگذرانها)» در صف مقدم مخالفان پیامبران الهی بودند: « وَ مَا أَرْسَلْنَا فی قَرْیَهٍ مِّن نَّذِیرٍ إِلَّا قَالَ مُترَْفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَفِرُونَ وَ قَالُواْ نحَْنُ أَکْثرَُ أَمْوَالًا وَ أَوْلَادًا وَ مَا نحَْنُ بِمُعَذَّبِین: و [ما] در هیچ شهری هشداردهندهای نفرستادیم، جز آنکه خوشگذرانان آنها گفتند: «ما به آنچه شما بدان فرستاده شدهاید، کافریم» و گفتند: «ما دارایی و فرزندانمان از همه بیشتر است و ما عذاب نخواهیم شد»
«ابن فهد حلی» از علمای بزرگ شیعه می نویسد:«همواره کسانی که در صدد انکار برآمدند و آفریننده جهان را انکار میکردند ثروتمندان و اشراف متکبر بودند».
با مروری اجمالی به تاریخ گذشتگان و بررسی عوامل انحطاط آنان این حقیقت قرآنی به خوبی آشکار می گردد که چه بسیار تمدن ها و جوامعی که بر اثر رفاه زدگی و تجمل گرایی به گناه و معصیت گرفتار آمدند و بنیاد بقایشان زایل گشت.
از اینرو، برای پیشگیری از خطری که مترفان در طول تاریخ، گرفتار آن شدند، دوری گزیدن از رفاهطلبی و تجملگرایی ضروری است.
خداوند در قرآن، برای ما مثال می زندتا ببینیم کسانی که از مال و مکنت خود برای آخرتشان استفاده نکردند سرانجامشان چه شد:
قارون کسی بود که به قدری از گنج های فراوان در اختیارش قرار داده شده بود که عده ای پهلوان نیرومند باید فقط کلیدهای گنج هایش را حمل می کردند: «إِنَّ قَرُونَ کَانَ مِن قَوْمِ مُوسی فَبَغَی عَلَیْهِمْ وَ ءَاتَیْنَاهُ مِنَ الْکُنُوزِ مَا إِنَّ مَفَاتحَِهُ لَتَنُوأُ بِالْعُصْبَهِ أُوْلی الْقُوَّهِ إِذْ قَالَ لَهُ قَوْمُهُ لَا تَفْرَحْ إِنَّ اللَّهَ لَا یحُِبُّ الْفَرِحِین؛ او تمام دارایی اش را در برابر قومش به نمایش گذاشت. عده ای از پیروان حضرت موسی (ع)با خود گفتند: ای کاش، ما هم از این نعمت ها بهره ای داشتیم. کار خلافی نکردند مرتکب حرامی نشدند، فقط وقتی این همه جواهرات و دارایی را دیدند به هوس افتادند; « قَالَ الَّذِینَ یُرِیدُونَ الْحَیَوهَ الدُّنْیَا یَالَیْتَ لَنَا مِثْلَ مَا أُوتیَ قَارُونُ إِنَّهُ لَذُو حَظٍّ عَظِیم.»
وقتی قارون از اطاعت حضرت موسی (ع)سرپیچی کرد و با عذاب خداوند، خودش و تمام دارایی اش در زمین فرو رفت، آن ها که آرزو می کردند که دارایی او را داشته باشند، به خود آمدند و گفتند: عجب اشتباهی کرده بودیم، اگر ما هم اموالی مثل او داشتیم امروز به همین وضع مبتلا می گشتیم; گویی خدا بر هر که بخواهد رزقش را گشاده می گرداند و گویی خدا کافران را سعادتمند نمی کند; «وَ أَصْبَحَ الَّذِینَ تَمَنَّوْاْ مَکاَنَهُ بِالْأَمْسِ یَقُولُونَ وَیْکَأَنَّ اللَّهَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یَقْدِرُ لَوْ لَا أَن مَّنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا لَخَسَفَ بِنَا وَیْکَأَنَّهُ لَا یُفْلِحُ الْکَافِرُون ؛روز دیگر آن کسان که دیروز آرزو میکردند که به جای او میبودند، میگفتند: شگفتا که خدا روزی هر کس را که خواهد فراوان کند یا تنگ سازد. اگر خدا به ما نیز نعمت فراوان داده بود، ما را نیز در زمین فرو میبرد. نمیبینی که کافران رستگار نمیشوند؟»
این گونه داستان ها را قرآن مجید برای این نقل می کند که ما تامل کنیم و بفهمیم نعمت هایی را که خدا در اختیار دیگران قرار می دهد چنان ارزش ندارد که بخواهیم به آن ها خیره شویم و دل ببندیم. بله، اگر انسان از راه صحیح مالی به دست آورد و در راه خدا هم مصرف کند خوب است. اما خود مال ارزش دل بستن ندارد، بلکه صرفا یک وسیله آزمایش است، یک برگ امتحان است. ارزش آن بستگی به این دارد که در آن چه پاسخی بنویسیم.
گاهی انسان چون چشمش باز است، برای دیدن اطراف یا برای رفع حاجت بهره هایی را که دیگران در زندگی دارند می بیند، اما این نگاه گذراست، ولی گاهی انسان به چیزی خیره می شود و تحت تاثیر واقع می گردد. خداوند در قرآن کریم می فرماید: « وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْکَ إِلی ما مَتَّعْنا بِهِ أَزْواجاً مِنْهُمْ زَهْرَهَ الْحَیاهِ الدُّنْیا لِنَفْتِنَهُمْ فیهِ وَ رِزْقُ رَبِّکَ خَیْرٌ وَ أَبْقی ؛ و هرگز چشمان خود را به نعمتهای مادّی، که به گروههایی از آنان دادهایم، میفکن! اینها شکوفههای زندگی دنیاست تا آنان را در آن بیازماییم و روزی پروردگارت بهتر و پایدارتر است! »
و در آیه ی دیگری می فرماید: « وَ یَوْمَ یُعْرَضُ الَّذِینَ کَفَرُوا عَلَی النَّارِ أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ فِی حَیاتِکُمُ الدُّنْیا وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها فَالْیَوْمَ تُجْزَوْنَ عَذابَ الْهُونِ بِما کُنْتُمْ تَسْتَکْبِرُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ وَ بِما کُنْتُمْ تَفْسُقُونَ ؛آری شما غرق در لذات بودید، و جز تمتع از مواهب مادی این جهان چیزی نمیفهمیدید، و به خاطر آزادی بیقید و شرط در این قسمت« معاد» را انکار کردید تا دستتان کاملا باز باشد، و هر گونه ظلم و ستم برای بدست آوردن این مواهب بر دیگران روا داشتید، امروز کیفر آن همه هوسبازیها، و هواپرستیها، و استکبار و فسق خود را میبینید. »
جمله« أَذْهَبْتُمْ طَیِّباتِکُمْ» به معنی بهرهگیری از لذائذ دنیاست و تعبیر به« اذهبتم» (بردید) به خاطر آن است که این لذائذ و مواهب با بهرهگیری نابود میشوند و از بین میروند.
مسلما تمتع از مواهب الهی در این جهان کار نکوهیدهای نیست، آنچه نکوهیده است غرق شدن در لذات مادی و فراموش کردن یاد خدا و قیامت، یا بهرهگیری گناه آلود و بیقید و شرط از این لذات و غصب حقوق دیگران در این رابطه است.
« طیبات» معنی وسیع و گستردهای دارد و همه مواهب دنیا را شامل میشود هر چند بعضی از مفسران آن را فقط به معنی نیروی جوانی تفسیر کردهاند ولی حق این است که جوانی تنها یک مصداق میتواند باشد.
(وَ اسْتَمْتَعْتُمْ بِها) یعنی: در لذّات دنیا فرو رفته از آنها بهرهمند شدید، بعضی گفتهاند: این لذات که از آن بهره بردهاند رزقهای نیکو است که خداوند میفرماید: آن را در راه بر آوردن خواستههای نفسانی و لذت های زودگذر دنیا صرف نمودید، و آن را در راه رضای الهی صرف ننمودید.
ر.ک : هود/ 10 و نیز اسراء/ 83 و کهف/ 32 و 34
سبا /34 و 35
شورا/ 27 و قصص/ 76
سبا /15 و 16
هود/ 10
انعام/ 44
یونس/ 12
قصص /76 تا 83
ر.ک : انعام/ 44 و هود/ 116 و فرقان/ 18 و آیات دیگر
سبا /34 و 35
ابن فهد حلی ،عده الداعی ، چاپ اول ، قم : دارالکتاب الاسلامی ، 1407ق، ص 111
قصص/۷۶
همان ،/۷۹
همان/۸۲
طه/131
احقاف،/20
ناصر مکارم شیرازی، پیشین، ج21، ص: 346
محمد حسین طباطبایی، پیشین، ج18، ص: 314