اینزورث و همکاران(۱۹۸۷) سبک دلبستگی کودکان را به سه گروه که دارای هشت زیر گروه(گروهA با دو زیرگروه، گروهB با چهار زیرگروه و گروهC با دو زیر گروه) طبقه بندی کردهاند.
۲-۲-۱-۱ دلبسته ناایمن اجتنابی(گروهA)
کسانی که در گروهA1 قرار دارند در برابر غریبه ها مضطرب نمی شوند و زمانی که مادر کودک را ترک میکند کودک اعتراض کمتری میکند و ممکن است حضور مادر را نادیده بگیرد. افرادی در گروهA2 قرار می گیرند که از طرد شدن از طرف دیگران می هراسند و با وابستگی شدید به دیگران از اضطراب خود می کاهند(شافر،۲۰۰۰). کودکانی که در زیر گروهA قرار دارند رفتار جستجوی مجاورت یا مراقبت را آمیخته با رفتار اجتناب از مجاورت و زندگی مراقب نشان میدهند و به نظر میرسد که کودکان دارای دلبستگی اجتنابی در عواطف شان نسبت به مادر بی تفاوتند ولی این امر ظاهری است چرا که آزمایش ها الگویی از برانگیختگی فیزیولوژیکی را نشان میدهند که بیانگر چشم نهفته در آن ها است.
۲-۲-۱-۲ دسته ایمن(گروهB)
کسانی که به گروه ایمن دلبسته میشوند از والدین به عنوان مبنا و اساس ایمنی بخش جهت و جستجوی محیط پیرامون خود استفاده میکنند و در دیدار مجدد با مادر در موقعیت ناآشنا به احساس و آرامش دست مییابند و بلافاصله به اکتشاف و ایمنی می پردازند و هنگامی که کودک ناراحت می شود سعی در ایجاد تماس فیزیکی با مادرش را دارد. چرا که این تماس فیزیکی به کودک کمک میکند که آرامش یابد. کودکان با الگوی دلبسته ایمن قادر هستند تا روابط دلبستگی جدیدی را شکل دهند، در حالی که روابط قبلی با والدین شان را نگه می دارند کودکان زیر گروه ۱B پس از جدایی از نگاره دلبستگی با تمام توان تعامل خود را با نگاره آغاز میکنند کودکان زیر گروه B2 مجاورت و تعامل با مادر را جستجو میکنند اما کمتر از زیر گروه B3 رفتار مجاورت را از خود نشان میدهد. کودکان B1 و B2 بعضی اوقات رفتار اجتنابی از خود نشان میدهند اما رفتار دلبستگی ایمن از رفتار اجتنابی نیرومندتر است. کودکان B3 اغلب به صورت ایمن دلبسته میشوند و به طور فعال در تماس و تعامل فیزیکی با مادر هستند. کودکان B4 ممکن است یک رفتار اجتنابی مقاومتی در آن ها دیده شود به طور کلی کودکان گروههای A و B کمتر و یا اصلا مقاومتی در مقابل نگاره دلبستگی نشان نمی دهند(شافر،۲۰۰۰).
۲-۲-۱-۳ دلبسته ناایمن مقاوم یا اضطرابی/ دوسوگرا (گروهC)
این افراد سعی میکنند در نزد نگاره دلبستگی (مادر) بمانند و هنگامی که مادر در کنار آن ها حضور دارد کمتر به جستجوی محیط پیرامون خود می پردازند و زمانی که مادر جدا می شود به شدت ناراحتی خود نشان میدهند اما هنگامی که مادر بر میگردد، کودک، دوسوگرا(دمدمی مزاج) است به این معنی که از طرفی تمایل برای مجاورت به مادر را دارد و از طرفی دیگر وقتی مادر با گرمی و صمیمیت با او برخورد میکند از خود مقاومت نشان میدهد ضمنا این کودکان از غریبه ها حتی زمانی که مادرش حضور دارد اجتناب میکند(شافر،۲۰۰۰). کودکان زیر گروه C1 و c2 مقاومت قوی یا متوسطی را نسبت به نگاره دلبستگی نشان میدهند اما کودکان زیر گروه C2 بسیار منفعل بوده و در حضور مادر کمتر به جستجو محیط می پردازند و نگران و مضطرب بنظر میرسند(کولین،۱۹۶۰).
۲-۲-۱-۳ دلبستگی جهت نایافته یا سازمان نایافته(گروهD)
اخیراً سبکی تحت عنوان دلبستگی جهت نایافته سازمان نایافته کشف شده که به عنوان زیر شاخه ای از سبک دلبستگی ناایمن محسوب می شود این سبک به ترکیبی از سبک های دلبستگی اجتنابی و مقاوم میباشد که به صورت سردرگمی در فرد بازتابش را نشان میدهد که آیا به مراقب نزدیک شود یا از او اجتناب کند(شافر[۴۱]،۲۰۰۰).
۲-۲-۲ انواع دلبستگی بزرگسالان
طبقه بندی دلبستگی بزرگسالان بر اساس پرسش نامهAAS
مقیاس دلبستگی بزرگسالان ابتدا در سال ۱۹۹۰ به وسیله کالینر ورید تهیه شد و در سال۱۹۹۶ مورد بازنگری قرار گرفت. مقیاس دلبستگی بزرگسالان سه زیر مقیاس وابستگی، نزدیکی و اضطراب دارد.
-
- وابستگی میزان اطمینان و تکیه کردن آزمودنی به دیگران را نشان میدهد.
-
- نزدیکی میزان صمیمیت و نزدیکی عاطفی آزمودنی به دیگران را می سنجد.
- اضطراب میزان نگرانی فرد از طرد شدن را مورد ارزیابی قرار میدهند.
آزمودنی ها بر مبنای نتایج به دست آمده در یکی از سه گروه دارای سبک دلبستگی ایمن، اضطرابی و اجتنابی قرار میگیرد.
ثبات دلبستگی
پژوهشگران معتقدند که طرح بندی دلبستگی در طول زمان ثابت می ماند در« موقعیت ناآشنا نوزادان ۱۲ماهه مورد آزمون قرارگرفتند و پس در ۱۸ ماهگی همین آزمون تکرار شده نتایج نشان داد عموما نوزادان در این دو مقطع زمانی یک گونه طبقه بندی میشوند. نوزادانی که در ۱۲ماهگی دلبستگی ایمن داشتند در ۱۸ ماهگی هم ایمن درجه بندی شدند، همین طور نوزادانی که الگوی دلبستگی اجتنابی دوسوگرا نشان دادند در طول فاصله ۶ ماهه در همین وضع ثابت باقی ماندند( والترز، ۱۹۹۲). پژوهش ها نشان دادند که بعضی کودکان تغییر از دلبستگی ایمن به سمت دلبستگی اضطراب را نشان میدهند مخصوصا اگر سطح فشار روانی خانواده بالا باشد. همین طور اگر تغییر موقعیت خانواده همراه با کاهش تنش باشد نوزادان در طول زمان به سمت دلبستگی ایمن گرایش پیدا میکنند( کسیدی، ۱۹۹۸). لذا باید در نظر داشت به رغم وجود شواهد مبنی بر تداوم دلبستگی شواهدی وجود دارد که سبک های دلبستگی دائم نیستند. در شرایط فعالی، تداوم سبک دلبستگی در طول زمان و دلایل تداوم به میزان کمتر یا بیشتر هنوز مورد بحث است(کرتیندن[۴۲]،۱۹۹۲). یافته هایی که تاکنون به دست آمده بیانگر قابلیت تغییر در روابط دلبستگی است. همان طور که وان(۱۹۹۰) نشان داده است. دلبستگی کودک مادر مانند هر ارتباط عاطفی دیگر ناشی از تعامل است. این دلبستگی ها حتی بعد از شکل گیری پیوند عاطفی به رشد خود ادامه میدهد(وان،۱۹۹۰). اگر کودک ، دلبستگی ایمن با مراقبت خود برقرار کند، احتمالا دلبستگی ایمن را نیز با دیگران به دنبال خواهد داشت. بنابرین رابطه دلبستگی با مراقب نخستین نوع الگوی دلبستگی را فراهم میکند، و این الگو به دیگر اعضای خانواده، که انتظار می رود پیوند هیجانی مشابه را با کودک برقرار کنند بسط داده می شود( ماین[۴۳] و همکاران،۱۹۸۵).
بزرگسالی و کیفیت دلبستگی
بالبی معتقد است که نظریه دلبستگی حفظ نظریه نظریه تحول کودکی نیست، بلکه نظریه تحول در گستره حیات نیز هست( ویس[۴۴]،۱۹۹۴).
وی چنین می نویسد: « در حالی که رفتار دلبستگی در اوایل کودکی بیشتر از هر زمان دیگری قابل مشاهده است». اما می توان در«چرخه حیات» و به ویژه در فوریت ها آن را مشاهده کرد»(بالبی،۱۹۷۹).
بینگ هال(۱۹۹۵) استدلال کرد که دانستند اینکه شخصی وجود دارد که نرگان شما است و شما را در ذهن خود جای دارد در هر سن و شرایطی نقش اساسی داشته و به عنوان یک پایگاه ایمنی بخش عمل میکند.
“