: بررسی شرایط عام رهن مدنی و نقش آن در انعقاد قراردادهای رهن دریائی
پس از اشاره به لزوم رعایت شرایط صحت قراردادها، لازم است به شرایط خاص حاکم بر رهن مدنی اشاره گردد و بررسی شود که رعایت این شرایط در رهن دریایی نیز لازم است یا خیر.
الف. لزوم عینبودن مال مرهون
مادهی ۷۷۴ قانون مدنی صراحتاً به لزوم عینبودن مال مرهون دلالت میکند. دلیل عمدهی این امر را قابلیت قبض عین معین میدانند که در مال کلی و دین وجود ندارد. نتیجهی دیگری که از لزوم عین معین بودن مورد رهن گرفته میشود، این است که مورد وثیقه به هنگام وقوع عقد، باید وجود خارجی داشته باشد و رهن مالی که در آینده به وجود میآید، باطل است. این شرط بهصراحت در قانون دریایی رد شده است. علاوه بر اینکه قانون دریایی، رهن کرایهی باربری رامشروع دانسته و باتوجه به نیازهای دریایی و تجاری رهن دین را صحیح قلمداد کرده است، وجود عین کشتی در زمان انعقاد قرارداد رهن را نیز شرط صحت عقد رهن دریایی ندانسته است؛ زیرا، همانگونه که بدان اشاره شد، رهن کشتی درحالساخت یکی از اهداف مهم قانونگذار دریایی برای وضع این قانون بوده است؛بنابراین،لزوم عینبودن مال مرهون در رهن دریایی مردود است.
ب. امکان درج شرط مدت در رهن
سؤالی در متون حقوقی، در فصل شرایط صحت رهن مورد توجه واقع شده است . با این عنوان که آیا دوام شرط صحت رهن است یا خیر؟ به عبارت دیگر، وضعیت رهن موقت چگونه است؟
هدف از عقد رهن این است که وثیقه تا زمان وصول دین محبوس بماند و طلبکار بتواند از آن محل طلب خود را بردارد.
برخی از فقهای امامیه، دوام را شرط صحت عقد رهن دانستهاند و منظور از دوام، عدم تعیین مدت برای رهن است؛ زیرا، رهن برای وثیقهی دین است و مادامیکه دین باقی است، رهن باقی خواهد بود و چنانچه در عقد رهن مدتی معین گردد، عقد مزبور باطل استو معتقدند که فلسفه وضع و تأسیس عقد رهن تضمین دین مدیون است و مادامیکه مدیون به نحوی از انحاء از دین بری نشود، رهن فک نمیگردد. چنانچه مدت در رهن معین شود، منظور متعاقدین یا بر آن است که در انقضای مدت رهن فک شود، اگرچه دین پرداخت نشده باشد یا آنکه پس از پرداخت دین تا انقضاء مدت، رهن باقی بماند و هر دو خلاف فلسفه تأسیس رهن است. به نظر میرسد که متعاقدین میتوانند برای رهن مدتی که طولانیتر از مدت دین باشد، قرار دهند که چنانچه در مدت معین در اثر عدم پرداخت دین، مرتهن از حق خود استفاده نموده و درخواست فروش عین مرهونه را نکرد، رهن فک شود و دین بدون وثیقه باقی بماند؛ زیرا، نظر مزبور عقلایی و با منطق حقوقی سازگار است و منافاتی با فلسفه رهن نیز ندارد.
در قانون مدنی نیز دوام در زمرهی شرایط درستی عقد نیامده است. اما، هرگاه مدت رهن چنان معین شود که پیش از فرارسیدن موعد، دین از بین برود، در بطلان آن نباید تردید کرد؛ چرا که خلاف مقتضای ذات عقد است. ولی درفرضی که مدت رهن بیش از مهلت تأدیهی دین است و برای طلبکار امکان درخواست فروش آن وجود دارد، نمیتوان حکم به بطلان رهن داد؛ زیرا، برای تحقق رهن لزومی ندارد مال مرهون تا سقوط دین در گرو طلبکار باقی بماند و کافی است که امکان استیفای طلب برای او به وجود آید.چنانچه در رهنهای تجاری، از جمله رهن دریایی نیز مرسوم است که تضمین به مدت معین داده شود و طلبکار نتواند در وصول حق خویش کاهلی کند.
ج.لزوم قبض
برای تبیین لزوم قبض در عقد رهن، ضروری است که مبانی آن در فقه و سپس، در حقوق بررسی گردد و در نهایت به موضعگیری قانون دریایی نسبت به آن پرداخته شود.
ابتدا باید متذکر شد که در فقه، اعم از امامیه و عامه، در مورد اثر قبض مال مورد وثیقه بر عقد رهن یا بیاثری آن، سه نظر گوناگون ابراز شده است. به عقیدهی گروهی، قبض مال مرهون شرط صحت عقد رهن است؛ به این معنا که قبض، همانند ایجاب و قبول از ارکان عقد است و تا زمانیکه عین مرهون، تحت سلطه و اختیار مرتهن قرار نگیرد، عقد رهن شرعاً واقع نمیشود. ولو اینکه ایجاب و قبول متعاقدین تبادل شده باشد. طبق این نظر، درصورتی که مرتهن بدون اذن راهن، مال مرهون را قبض کند یا راهن قبل از قبض از اذن خود رجوع کند یا در صورتی که در فاصلهی ایجاب و قبول و تحقق قبض، راهن محجور شده یا فوت کند، عقد رهن واقع نمیشود و هرگونه تصرف در مورد وثیقه، غیرمشروع است. باید افزود که شرطیت قبض به شرح فوق فقط در مقام وقوع عقد است و استمرار قبض، شرط صحت عقد نیست.عمده دلیل قائلین به این نظر، معنای روایت«لا رهن الاّ مقبوضاً» است. هرچند که برخی آن را از حیث سند ضعیف میدانند.
گروهی دیگر از منابع فقه امامیه، قبض را شرط لزوم عقد معرفی کردهاند. با این توضیح که قبض جزء ارکان عقد نیست و رهن با ایجاب و قبول طرفین، صحیحاً واقع میشود. منتهی، تا وقتیکه مال مرهون به اذن راهن به قبض مرتهن داده نشود، لزوم حاصل نشده و رهن در حکم عقد جایز است؛ بنابراین، قابلرجوع و فسخ است. با توجه به آنچه گفته شد، باید دید درصورتی که بعد از وقوع رهن و قبل از تحقق قبض، راهن فوت کند یا محجور شود، حکم عقد چیست. به عقیدهی برخی در این فرض، عقد منفسخ میشود؛ چرا که تا قبل از قبض، رهن جایز است و شأن جواز عقد اقتضا میکند تا با عروض حجر یا مرگ منفسخ شود. درمقابل، چنین استدلال شده که نباید جواز عقد رهن قبل از قبض را با جواز عقودی که ذاتاً جایز هستند، مثل عاریه، قیاس کرد؛ چون،اینگونه عقود، عقودی اذنی هستند و مقدم به اذن هستند؛ پس، طبیعی است که در فرض فوت یا حجر یکی از طرفین آن ها، دیگر اذن باقی نماند و عقد قهراً فاقد اثر شود. حال آنکه رهن از عقود قائم به اذن نیست؛ بلکه صحیحاً واقع شده و مال مرهون نیز به وثیقهی مرتهن درمیآید. اما، قبض سبب لزوم عقد است. به عبارتی قبل از قبض میتوان به قبض مال مرهون اذن داد یا از عقد رجوع کرد.
از نظر عدهای دیگر از فقهای امامیه، قبض اثر رهن است و قبض عین مرهونه هیچ نقشی در وقوع و صحت عقد رهن ندارد و عقد با ایجاب و قبول واقع شده و به کمال میرسد و مال به وثیقهی مرتهن درمیآید و مدیون در اجرای تعهد قراردادی خود، باید مال مرهون را به مرتهن تسلیم کند. طبعاً، درصورت امتناع، راهن به اقباض مورد وثیقه الزام میشود وفوت و حجر او نیز هیچ اثری بر عقد رهن نخواهد داشت.
پس از طرح موضوع در فقه، اکنون باید به نظر قانونگذار مدنی توجه کرد که در مادهی 772 متذکر شده است: «مال مرهون باید به قبض مرتهن یا به تصرف کسی بین طرفین معین میگردد، داده شود ولی استمرار قبض، شرط صحت معامله نیست.»
ر.ک: شهید اول(محمدبن مکی عاملی)، اللمعه الدمشقیه، کتاب رهن، قم: دار الفکر،۱۴۱۱ ق، ص۵۵.
سید حسن امامی، پیشین، ص 332.
ناصر کاتوزیان، عقود معین، ج4، ص 534.
ر.ک: نرگسخاتون اسماعیلی دهقی، احکام و آثار قبض در عقود و ایقاعات در فقه امامیه و حقوق مدنی، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم انسانی دانشگاه قم، پاییز 1379، صص 48 و 49.
ر.ک: شهید اول، اللمعه الدمشقیه، ص 117
ر.ک: حسنبنیوسف علامهحلی، مختلف، قم: موسسه نشر اسلامی،۱۳۷۴، ص138؛ محمدجوادبنمحمد حسینیعاملی، مفتاح الکرامه، ج 5، بیروت: دآر الاحیا ءالتراث العربی،بی تا، ص 141.
ر.ک: سیدعلی علوی قزوینی، پیشین، ص 69 ؛ محمد ابوعطا، پیشین، ص 12.
ر.ک: شیخ طوسی، الخلاف، ج2، قم: مؤسسه نشر اسلامی، 1411ه.ق، ص 97.